راستي راستي اين دفعه رفتم تست بازيگري دادم و قبول شدم ميگين چجوري . بخونين.
کارگردان گفت:نقشش خيلي کوتاهه ها فقط همين صحنه.
گفتم:عيبي نداره!
گفت:پول نميديما!
گفتم:عيبي نداره!
گفتم:ديالوگ چي؟
گفت: خودتو نشون نميديم!
تو ميري پشت يه ديوار بعد يک گلدون ميوفته اونور و تو ميگي:آخ.
گفتم: بلند بگم.
گفت:مهم نيست صدات هم بعدآ دوبله ميشه
ديدي غزلي سرود؟ عاشق شده بود. انگار خودش نبود عاشق شده بود.
افتاد.شکست . زير باران پوسيد آدم که نکشته بود . عاشق شده بود
:: بازدید از این مطلب : 122
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0